به نام حی سبحان
رهبرا؛ ما هم برای شما میگوییم. برای دل خون شما و خون دل خودمان:
ای رهبر و مولای ما! ما آنچه باید بکنیم، انجام میدهیم؛ آنچه باید هم گفت، هم گفتیم و هم خواهیم گفت. ما جان ناقابلی داریم. مثل خودتان، دل پُرخونی هم داریم، اندک آبرویی هم داریم که این را هم خود شما به ما دادهاید؛ همه اینها را ما کف دست گرفتیم، در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهیم کرد؛ اینها هم نثار شما باشد.
فقط ای رهبرمان! ما مثل شما صبر و طاقت نداریم، ما که شاگردی خمینی صبور را نکردهایم تا روحمان، روحالله باشد، فقط اندک زمانی، خمینی را با چشمان کودکیمان دیدهایم و با او همنفس شدهایم و همان چند نگاه کودکانه، اینگونه آشفته و آمادهمان کرده برای در خون خود غلتیدن!
رهبرا! شما سالهاست که چفیه را به گردنتان پیوند دادهاید و ما خوب معنایش را میدانیم. میدانیم که تمام و تنها امیدتان به همین چفیهداران بسیجی است. هیچ تعارفی نداریم؛ میدانیم یعنی تنها «چفیه»، حافظ گردن امیرمان است. میدانیم یعنی ای بسیجیها این شما و این حفاظت از امیرتان سید علی.
امّا رهبرا! مگر ما دل نداریم؟ داریم، مثل خودتان پُرخون هم داریم. مگر تا کِی باید با این چشمان و گوشهامان جسارت به فرزندان زهرا را ببینیم و آرام بنشینیم؟ مگر میشود شمشیر بُرّان همیشه در نیام بماند!؟ مگر میشود دست به شمشیر، آرام نشست؟ ما هم منتظر جانبازی و شهادتیم، آخر حالا که معبر تنگ شهادت، کمی وسعت یافته، آنهم در خیابانهای شهر و کاشانه خودمان، یک رَهای عاشورایی بده و خود نظاره کن که کودکان، کودکان گهوارهای خمینی چه عاشورایی برپا میکنند! امّا اینبار تا خیابانهای شهادتگاه خودمان را کف پوش اجساد متعفن دشمنان قسم خورد? مادرتان زهرا (س) نکنیم و تا جویها را سیراب از خون نجس لَجَن ماهیّت و حرام رنگ اهانت کنندگان حسین علیهالسّلام نکنیم و عاشورایی بدرگونه رقم نزنیم، آرام نمیگیریم!
رهبرا کمی هم به دل بیصبر و پاره پار? ما بنگر!
ما که سیّد علی نیستیم تا صبری علیگونه داشته باشیم!
ما «عبدالله بن حسن» هستیم که بی سلاح و با سلاح دستهای خالی به دفاع از مولا و مقتدای خودش رفت و با دستهای قلم شده و تنی بیسر، عاشورایی و جاودانه شد!
ای سیّد علی بخدا دیگر ...
... و خود میدانیم و میدانی که تا اشاره و رهای شما نباشد، شمشیری از نیام بیرون نیاوریم حتّی اگر تا خیمه معاویه رفته باشیم و یک ضربه، پیروزیمان را رقم بزند!
اگر فرمان دهد رهبر بتازیم اگر او خواهد از ما سر ببازیم
اگر صبر و قرار از ما بخواهد بشینیم و بسوزیم و بسازیم
انا مجنونالحسین یا ثارالله
کلمات کلیدی: